عطش (وبلاگ تخصصی ماه محرم و صفر) |
اوّلاً حادثه را باید فهمید که چه قدر بزرگ است، تا دنبال عللش بگردیم. کسی نگوید که حادثه ی عاشورا، بالاخره کشتاری بود و چند نفر را کشتند. همان طور که همه ی ما در زیارت عاشورا می خوانیم: « لقد عظمت الرّزیّه و جلّت و عظمت المصیبه »، مصیبت، خیلی بزرگ است. رزیّه، یعنی حادثه ی بسیار بزرگ. این حادثه، خیلی عظیم است. فاجعه، خیلی تکان دهنده و بی نظیر است. دوران کودکی امام حسین علیه السلام در آن دوران زمان پیامبر اکرم، امام حسین عبارت است از کودک نور دیده ی سوگلی پیامبر. پیامبر اکرم دختری به نام فاطمه دارد که همه ی مردم مسلمان در آن روز می دانند که پیامبر فرمود: « انّ الله لیغضب لغضب فاطمة»؛ اگر کسی فاطمه را خشمگین کند، خدا را خشمگین کرده است. «و یرضی لرضاها » (1)اگر کسی او را خشنود کند، خدا را خشنود کرده است. ببینید، این دختر چه قدر عظیم المنزله است که پیامبر اکرم در مقابل مردم و در ملاء عام، راجع به دخترش این گونه حرف می زند؛ این چیز عادی نیست. بقیه در ادامه مطلب دوران جوانی حضرت امام حسین علیه السلام دوره ی دوم، دوره ی بیست و پنج ساله ی بعد از وفات پیامبر تا حکومت امیرالمؤمنین است؛ جوان، بالنده، عالم وشجاع است، در جنگها شرکت می کند، درکارهای بزرگ دخالت می کند، همه او را به عظمت می شناسند؛ نام بخشنده ها که می آید، همه ی چشمها به سوی او بر می گردد؛ در هر فضیلتی، در میان مسلمانان مدینه و مکّه، هر جایی که موج اسلام رفته است، مثل خورشیدی می درخشد؛ همه برای او احترام قایلند؛ خلفای زمان، برای او و برادرش احترام قایلند؛ درمقابل او تعظیم و تجلیل و تبجیل و تجلیل می کنند و نام آنها را به عظمت می آورند؛ جوان نمونه ی دوران، و محترم پیش همه. اگر آن روز کسی می گفت که همین جوان، به دست همین مردم کشته خواهد شد، هیچ کس باور نمی کرد. دوران غربت امام حسین علیه السلام دوره ی سوم، دوره ی بعد از شهادت امیرالمؤمنین است؛ یعنی دوره ی غربت اهل بیت. امام حسن و امام حسین (علیهما السّلام ) باز در مدینه اند. امام حسین، بیست سال بعد از این مدت، به صورت امام معنوی همه ی مسلمان، مفتی بزرگ همه ی مسلمانان، مورد احترام همه ی مسلمانان، محل ورود و تحصیل علم همه، محل تمسک و توسل همه ی کسانی که می خواهند به اهل بیت اظهار ارادتی بکنند، در مدینه زندگی کرده است؛ شخصیت محبوب، بزرگ، شریف، نجیب، اصیل و عالم. او به معاویه نامه می نویسد؛ نامه یی که اگر هر کسی به هر حاکمی بنویسد، جزایش کشته شدن است. معاویه با عظمت تمام این نامه را می گیرد، می خواند، تحمل می کند و چیزی نمی گوید. اگر در همان اوقات هم کسی می گفت که در آینده ی نزدیکی، این مرد محترم شریف عزیز نجیب -که مجسم کننده ی اسلام و قرآن در نظر هر بیننده است-ممکن است به دست همین امت قرآن و اسلام کشته بشود، آن هم با آن وضع، هیچ کس تصور هم نمی کرد؛ اما همین حادثه ی باور نکردنی. همین حادثه ی عجیب و حیرت انگیز، اتفاق افتاد. چه کسانی کردند؟ همانهایی که به خدمتش می آمدند و سلام و عرض اخلاص هم می کردند. این یعنی چه؟ معنایش این است که جامعه ی اسلامی در طول این پنجاه سال، از معنویت و حقیقت اسلام تهی شده است؛ ظاهرش اسلامی است، اما باطنش پوک شده است؛ خطراین جاست. نمازها برقرار است، نماز جماعت برقرار است، مردم هم اسمشان! مسلمان است و عده یی هم طرفدار اهل بیتند! اهل بیت در همه ی عالم اسلام محترمند البته من به شما بگویم که در همه ی عالم اسلام، اهل بیت را قبول داشتند؛ و هیچ کس در آن تردید ندارد. حبّ اهل بیت در همه ی عالم اسلام، عمومی است، الان هم همین طور است. الان هم هر جای دنیای اسلام بروید، اهل بیت را دوست می دارند. آن مسجدی که منتسب به امام حسین علیه السلام است، و مسجد دیگری که در قاهره منتسب به حضرت زینب است، و لوله ی زوار و جمعیت است. مردم می روند قبر را زیارت می کنند، می بوسند و توسل می جویند. پی نوشت ها : 1-بحار الانوار، ج43، ص44. [ شنبه 90/9/5 ] [ 3:32 عصر ] [ محمدرضا صرافی نژاد ]
[ نظر ]
|
|
[ طراحی : وبلاگ اسکین ] [ Weblog Themes By : weblog skin ] |